بسم الله الرحمن الرحیم
لزوم برخوردارى مدیران از تقوا و صلاحیتهاى اخلاقى
دریافتیم که قوّه مجریه، براى حفظ امنیّت، اجراى قوانین، جلوگیرى از جرایم و تجاوز به حقوق دیگران، باید برخوردار از نیرویى مقتدر و برخوردار از توانایىهاى بدنى، فیزیکى و تجهیزاتى باشد. اما باید توجّه داشت که صرف برخوردارى از قدرت بدنى و مهارتهاى مادّى، جهت احراز پست اجرا و ضمانت قانون، کفایت نمىکند. بلکه کسى که مىخواهد به عنوان مجرى قانون عمل کند و امکانات و تجهیزات لازم براى آن هدف در اختیار او قرار گیرد، باید از تقوا و صلاحیت اخلاقى نیز برخوردار باشد؛ چون اگر کسى برخوردار از تقوا نباشد، نه تنها قدرتى که در اختیار او قرار مىگیرد کارساز نیست و فایدهاى به جامعه نمىبخشد، بلکه مشکل آفرین نیز خواهد بود و آن قدرت و موقعیت مورد سوء استفاده قرار مىگیرد. قبل از پیروزى انقلاب و در دوران مبارزات ملّت ایران با رژیم طاغوت، امام(قدس سره) سخنى فرمودند که مضمونش این بود که باید اسلحه در اختیار افراد صالح و شایسته قرار گیرد تا در کنار مبارزه با رژیم طاغوت در پى احقاق حقوق مردم و حاکمیت اسلام باشند، نه اینکه فقط به فکر کسب قدرت باشند؛ و الاّ اگر اسلحه در اختیار افراد ناشایست قرار گیرد، بواقع قدرت در اختیار شیطان نیرومندى قرار گرفته که دستاوردى جز فساد و تباهى براى جامعه ندارد.
حاصل سخن این که: تنها وجود قدرت فیزیکى ضامن منافع و مصالح جامعه نخواهد بود و باید کسى متصدّى فعالیتهاى اجرایى شود و قدرت را در دست بگیرد که علاوه بر برخوردارى از مهارتهاى مادّى و فیزیکى و برخوردارى از ابزار و تجهیزات، از تقوا و شایستگىهاى اخلاقى نیز بهرهمند باشد. در این صورت، حکومت با برخوردارى از امکانات و توانایىهاى لازم و برخوردارى از دانش به کارگیرى امکانات و توانایىهاى خود، با انگیزه صحیح و در مسیر مصالح جامعه از نیروهاى خود استفاده مىکند و در عمل تابع هوى و هوس و امیال شخصى نخواهد بود. اما اگر شخص از صلاحیت اخلاقى و تقوا برخوردار نبود، وقتى قدرت و امکانات مادّى در اختیار او قرار گرفت، احساس غرور مىکند و براساس هوى و هوس و خواستههاى شیطانى و جاه طلبى به هر قسم که خواست آن قدرت را به کار مىگیرد و در نتیجه از مسیر صحیح و حق منحرف مىشود و حاصلى جز تباهى و فساد براى جامعه در پى نخواهد داشت. بى شک زیان و خسارت هایى که او به جامعه وارد مىکند به مراتب بیشتر از زیان بزهکاران و تبهکاران عادى است؛ چنانکه ظلم و جنایاتى که رژیمهاى فاسد مرتکب مىشوند قابل مقایسه با تخلّفات دیگران نیست.
البته مجرى قانون باید شناخت کافى از قانون و ابعاد و زوایاى آن داشته باشد؛ چون حکومت براى اجراى قانون است و کار گزاران و مجریان هر یک در هر سطحى که قرار دارند، به عنوان مجرى قانون باید آگاهى کافى به قانون داشته باشند. در غیر این صورت، ولو فرد نخواهد بر طبق میل خود رفتار کند و مصمّم است که به قانون عمل کند، اما چون به قانون آشنا نیست، در عمل اشتباه مىکند و از عهده تطبیق قانون بر مصادیق واقعى آن بر نمىآید. با اینکه چنین شخصى سوء نیّت ندارد و از صلاحیت اخلاقى نیز بهرهمند است، اما به جهت عدم شناخت قانون و برداشت ناصحیح از قوانین، به بیراهه و انحراف کشانده مىشود و عملا مصالح و منافع جامعه را زیر پا مىنهد.
بنابراین، متصدّى اجراى قانون باید هم برخوردار از دانش قانون باشد و هم داراى قدرت اجرایى و هم تقوا و صلاحیت اخلاقى. در متون دینى از این سه شرط به فقاهت، تقوا و قدرت اجرایى و مدیریتى تعبیر مىشود. البته این سه شرط کلّى داراى اجزاء و شاخههاى فرعى دیگرى نیز مىگردد که فعلا ما در صدد بیان آنها نیستیم و در این مجال بیشتر در صدد بیان کلیات هستیم تا جزئیات.
نظریه سیاسی اسلام ج2 ص 35 -33